سالو یا ۱۲۰ روز در سودوم
( Salò o le 120 giornate di Sodoma) نام فیلمی به کارگردانی پیر پائولو پازولینی، کارگردان ایتالیایی، ساخته ۱۹۷۵ است. فیلم بر اساس کتاب ۱۲۰ روز در سودوم نوشتۀ مارکی دوساد ساخته شدهاست. فیلم به علت خشونت سادیسمی عریان و گرافیکیاش از زمان اکران تا به حال جنجالی بودهاست. در برخی کشورها نیز تاکنون اجازه اکران به فیلم داده نشدهاست. پازولینی اندکی قبل از اکران این فیلم به قتل رسید
در ساختار سالو، پازولینی حلقههای جهنم را آن گونه که در دوزخ دانته به تفصیل تبیین شده، تحلیل میکند. به همین دلیل از این فیلم با نام دوزخ منتظر (ANTINFERNO)، یا اتاق انتظار جهنم نیز یاد میشود.
به هنگامی که به ویلا وارد میشوند، حلقۀ عصبیت (circle of obsessions) یا مانیا آغاز میشود. حلقه، تحت استیلای بازگویی تفصیلی یا مبسوط تجربیات جنسی منحرف است که با اپیزودهای خشن، اختلال جنسی نشانگذاری میشود و استیلا توسط منحرفان که بر بالین پسران و دختران جوان حاضرند تضمین میشود. حلقه بعدی حلقه پلشتی (circle of shit) است. این حلقه با تصاویری از خود مدفوعخواری (coprophagy) جلوهگر میشود. فیلم با حلقه خون (circle of blood) تمام میشود که با تصاویری از شکنجه و مرگ همراه است. هر کدام از این حلقهها را فاحشهای جذاب معرفی میکند که زندگیش را صرف خدمت به تمایلات بنیادین هوسرانان کردهاست.
فیلم در ایالتی اشغالشده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال ۱۹۴۴ میگذرد. فیلم به تقلید از کمدی الهی دانته به چهار بخش ورودی جهنم، محفل هوس، محفل مدفوع و محفل خون تقسیم شدهاست.
چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در ابتدا موافقت میکنند که با دختران همدیگر ازدواج کنند. آنها با کمک افراد خود ۱۶ دختر و پسر جوان را میدزدند و به منطقۀ مارزابوتو میبرند. در آنجا آنها بوسیله این دختران و پسران جوان و با کمک ۴ روسپی کهنهکار به اعمال شنیع با آنها میپردازند و خود را ارضا میکنند.
سادیسم
سادیسم ( Sadism) یا تمایل به آزار رسانی در طبقه بندی موسوم به «ای. اس. ام سه» به عنوان اختلال شناخته میشد، ولی از زمان انتشار طبقه بندی «ای. اس. ام چهار» از آن به عنوان یک ویژگی شخصیتی نام برده میشود.
در علم روانشناسی و در فرضیهها و تئوریهای رفتارشناسی، عبارت سادومازوخیسم جایگزین هردو عبارت دیگرآزاری و خودآزاری شده و به طور عام، مورد استفاده قرار میگیرد. تعاریف علمی این رفتارها، طی دهههای گذشته تغییر بنیادی یافته و با توجه به تحقیقات جدید علمی، به روز و کارآمدتر شده و میشوند. ریچارد فریهر (Richard Freiherr von Krafft-Ebing) در قرن ۱۹ دمیلادی این عبارات را در علم روانکاوی مطرح نمود و از متحول شدن مفاهیم دیگرآزاری و خودآزاری در علم پزشکی گفتگو کرد که به برداشتهای دوران اخیر از این مباحث به عوان پرافیلیا، منجر شد که در راهنمای علائم و نشانههای ناهنجاریهای ذهنی (DSM) به آن اشاره شدهاست. در همین راستا، در طبقه بندی «دی. اس. ام سه» (DSM-III)، در سال ۱۹۸۰ میلادی دیگرآزاری به عنوان اختلال روانی دسته بندی شدهاست در حالی که از زمان انتشار طبقه بندی «دیاسامچهار» (DSM-IV) در سال ۱۹۹۴، از آن به عنوان یک ویژگی شخصیتی نام برده میشود. بنابراین، دیگرآزاری به صرف وجود داشتن، بیماری نیست و در افراد و جوامع گوناگون، مرزها و محدودیتهای متفاوتی دارد.
سادیسم عبارت است از علاقه به آزار رساندن دیگران به صورت جسمی، روانی و جنسی، طوری که این آزار رساندن موجب لذت و آرامش فرد آزاررسان شود. این افراد از تحقیر و تمسخر و آزار روحی یا جسمی و جنسی افراد به خصوص در حضور دیگران لذت زیادی میبرند و گاهی رفتارهای پرخاشگرانه یا جنایتکارانه از خود بروز میدهند.
واژه سادیسم از نام مارکی دو ساد (۱۷۴۰-۱۸۱۴) نویسنده فرانسوی آثار اروتیک آغشته به فلسفه و خشونت برگرفته شدهاست. در سال ۱۸۳۴ میلادی اولین بار استفاده شد و در سال ۱۸۶۲ میلادی توسط یک منتقد فرانسوی تکرار شد. در سال ۱۸۸۶. روانشناس اتریشی، با استفاده از این کلمات در تحقیقات خود، این تعاریف را در علم روانشناسی تثبیت نمود. زیگموند فروید نیز در سه مقاله در ارتباط به تئوریهای خویش که بر نظریههای جنسی تأکید میکردند از این واژهها استفاده نمود که در علم پزشکی، این لغات را گسترش داد